این روزها به خصوص پس از فتنه 25 بهمن و عدم محکومیت سران فتنه از سوی آقای هاشمی رفسنجانی ، مردم در سراسر کشور شعارهای تندی بر ضد ایشان دادند و به نحوی وی را تکیه گاه اصلی فتنه گران معرفی می کردند و در اظهاراتشان از خبرگان با بصیرت کشور می خواستند در انتخابات هیات رئیسه که اسفند سال جاری برگزار می شود دیگر به ایشان رای ندهند. درباره ی چرایی این ماجرا و این که آقای هاشمی چرا به این روزگار افتاده است نکات مهمی را باید متذکر شد تا برای نویسنده ی این سطور و خوانندگان محترم بویژه خواصی که دارای پست و مقامی هستند درس عبرتی باشد.
انتشار فیلم توهین و ناسزا گويی به فائزه هاشمی در جوار حرم حضرت عبدالعظیم(ع) در فضای مجازی در یکی دو روز گذشته دریچه جدیدی برای تهاجم به بسیج و جبهه مدافعان انقلاب اسلامی باز كرده است.
این اقدام، نابخردانه و عاری از هرگونه تقوا است و در این میان جز فتنه گران و رسانههای معاند کسي از آن بهرهای نخواهد برد. غلط بودن این اقدام نه تنها از این بابت که توهین، ناسزا و تهمت به انسانی بر فرض دشمن اسلام و مسلمین غلط است بلکه شان و حرمت کلام کسی که خود را متصل به انقلاب میداند نیز خارج از استفاده از چنین القابی است. در واقع با اين كار و سپس انتشار آن، جمع زيادي از ملت با بصیرت ایران اسلامی و بسیجیان مدافع انقلاب مظلوم واقع و اشتباه دو سه نفر توسط رسانههای بیگانه به پای آنها هم گذاشته شده.
اما نكته اساسي، ريشههاي اصلي اين واكنش اجتماعي است كه اعتراضهاي متعدد مشابه را در قبال موسوي، كروبي، خاتمي و حتي شخص هاشمي البته عمدتاً بدون بهكارگيري چنين تعابير و الفاظي در مجامع مردمي موجب شده است.
به نظر ميرسد رعايت نكردن عدالت در برخورد با قانون شکنانی مانند خانم هاشمی که بارها چه در کلام و چه در عمل، بی پروا و بی ادبانه به محورهای نظام حمله برده، يكي از همين دلايل اصلي است و قوه قضائیه باید در این زمینه پاسخ گو باشد که چرا با نبود تساوی قضايی بین فتنه گران، منجر به چنین رفتارهایي در جامعه میشود.
اما این قبیل برخوردهای تند در یک نگاه جامعهشناسانه نه حقوقی بلكه یک اتفاق کاملاً طبیعی است. در تمام دنیا رابطه یک نظام با مردم و مشتاقان آن نظام در یک قالب حقوقی و منطقی تعریف شده. طرفداری یک ملت از یک حکومت در تمام دنیا ناشی از مناسبات سیاسی، اقتصادی و در یک کلام مناسبات منطقی است. اما آنچه که تا کنون اکثر تحلیل گران سیاسی بینالمللی را از ارائه یک تحلیل نزدیک به واقعیت و یا یک پیش بینی دقیق ناتوان ساخته، شناخت نداشتن از رابطه مردم و نظام در انقلاب اسلامی است.
در واقع، نبود درک رابطه ولایت مدارانه یک ملت با ولی امر در نظام شیعی نقطه شکست اکثر تحلیلهای بینالمللی از رخدادهای ایران است. درک اینکه در یک کشور رابطه یک ملت با حاکم خود رابطهای است که در عین عقلانیت، سرشار از محبت است، کمی برای تحلیلگران غربی مشکل است. از اين رو، رسانههای غربی در تحلیلهای اغلب کمّی خود، کیفیت رابطهی جوان بسیجی ایرانی را که در مقابل مقام ولایت اشک میریزد، نمیتوانند تحلیل کنند و يا مشت در خاک شلمچه کردن و به یاد خونهایي را که 20 سال پیش ریخته شده، نمیتوانند در ذهنهای مادی خویش تجزیه و تحلیل کنند. رابطهی بسیج و بسیجی با ولایت فقیه رابطهای بر اساس محبت است. به قول حسین قدیانی بابای ماست خامنهای!
از این منظر، رفتار خشن و این چنینی را میتوان واکنشی به تهاجم علیه تمام آرمانها و علایق یک ملت دانست که در عین حال که غیر منطقی و غلط است، طبیعی است. برخورد پلیس با فردی که توهین و حمله به خانوادهاش را تحمل نکرده و فرد مهاجم را ضرب و شتم کرده، کاملاً قانونی است اما در عین حال، این رفتار دارای نوعی حمایت افکار عمومی نیز هست. خانم فائزه هاشمی آن روز که بی پروا شدیدترین توهینها را به ارکان این نظام میکرد و هر چه در توان داشت برای ضربه زدن به نظام اسلامی و رکن اساسی آن بکار گرفته بود، باید فکر این را هم میکرد که اگر به پدر کسی توهینی کردی انتظار توضیح منطقی انتظاری خلاف قاعدهی اجتماعی خیابان است. جواب توهین به خانواده مردم مشت است نه استدلال!
فائزه هاشمي روز 25 خرداد در حاشيه تجمع غيرقانوني 25 خرداد بدترين اهانتها را عليه ساختارهاي رسمي كشور و رهبري مطرح كرد. در روز 30 خرداد پس از نمازجمعه رهبر انقلاب با اعضاي خانواده خود با آشوبگران همراه شد، در روز قدس، 13 ابان، 16 آذر و حتي هتاكي روز عاشورا همسو با ضدانقلاب، منافقين و بهاييها به خيابان آمد و عليه نظام اسلامي شعار داد. دهها اقدام آشكار و پنهان ديگر از فائزه در طول اين مدت كمتر از دو سال ثبت شده است. آيا به جوش آمدن خون مردم از اين رفتارها و واكنش نشان ندادن تبعيضآميز دستگاههاي مسئول در برخورد با او، نميتواند طبيعي باشد. از آنجا که ممکن است بعضی اين نوشته را بد تفسیر کنند، مجدداً تاکید میشود، الفاظي كه عليه فائزه استفاده شده مردود و غيرقابل دفاع است اما واكنش اعتراضآميز به او ديگران كه رفتار مشابه او داشته و با آنها برخورد قانوني نشده، حق طبيعي جامعه است.
منبع: رجانيوز/ سيد محمد رضا اصنافي
***
همه ملت از دستگير شدن فائزه در تقاطع ولي عصر و فاطمي خوشحال شدند. اما معلوم نيست اين بانو اصلاً به چه شكل دستگير و شد و بعد از دستگيري كجا رفت؟ فقط به شكل يك خبر در رسانههاي خبري پيچيد. معلوم نيست اصلاً تا دم درب بازداشتگاه رسيد يا اينكه با عزت و احترام راهي منزل يا شايد هم منزل پدري!!! شد. بازهم مصلحت اينچنين بود كه ايشان همچنان آزاد باشد و هر از چندگاهي بتواند با جلبكهاي سبز در خيابانهاي شهر تهران جولان دهد و بعنوان ليدر منافين و احزاب ضدولايت باشد! بازهم مصلحت باز هم مصلحت!!!
شبکه ایران: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جلسه روز شنبه این مجمع پس از آنکه از حضور قطعی خود در انتخابات هیئت رئیسه مجلس خبرگان خبر داد، گفت که هرگز به دنبال پُست و مسئولیت نبوده است.
آقای هاشمی رفسنجانی علت حضورش در پست های متعدد از ابتدای انقلاب تاکنون را "دستور و تکلیف" امام راحل و رهبر معظم انقلاب عنوان کرد. او گفت که "یا از طرف امام راحل یا رهبری معظم انقلاب تکلیف و دستور مسئولیت را متوجه من کرده است یا با خواست مردم و بزرگان، با آرای مردم بوده است و در آینده نیز به عنوان یک سرباز انقلاب، همینگونه خواهد بود."
گرچه خبر نظر مثبت رهبر معظم انقلاب درباره کاندیداتوری آقای هاشمی در انتخابات هیئت رئیسه مجلس خبرگان از سوی اعضای این مجلس تکذیب شد اما سخنان آقای هاشمی درباره پیرویاش از دستورات رهبر انقلاب با سوالات مختلفی روبرو شده است.
مهمترین ابهامی که بر سر سخنان روز گذشته آقای هاشمی همانند بسیاری دیگر از مواضع او سنگینی می کند، رویکرد دوگانه وی در 20 ماه گذشته است.
برخلاف تاکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب بر موضع گیری شفاف خواص، آقای هاشمی در دو سال اخیر بویژه در جریان فتنه 88 و آشوب های پر هزینه آن، هرگز حاضر به اتخاذ رویکردی روشن درباره فتنهگران نشد که حتی در برخی مواقع از جمله در نمازجمعه 26 تیرماه 88 به حمایت آشکار از آنان پرداخت.
به عنوان نمونه، حضرت آیتالله العظمیخامنهای درست 20 روز پس از حماسه مردمی روز 9 دی ماه و اتمام حجت ملت ایران با جریان فتنه، حامیان آن و خواص ساکت، در دیدار اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى به صراحت به خواص تاکید کردند: انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگى فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک به شفافسازى نیست ... خوب، باید معلوم بشود این کسى که در نظام جمهورى اسلامى است، در مقابل این چه موضعى دارد؛ حاضر است تبرّى بجوید، بگوید من دشمن شمایم؟ من مخالف شمایم؟
این تنها یک نمونه از تاکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب به خواص دوپهلو بود که به اعتقاد ناظران سیاسی آقای هاشمی از مصادیق مطرح این خواص بود. به همین دلیل بارها فعالان سیاسی و دانشگاهی از وی خواستند مرز خود را با جریان فتنه و سران وابسته آن مشخص کند؛ درخواستی که در 20 ماه گذشته هرگز اجابت نشد و حتی در مواردی نقطه مقابل آن مشاهده شد.
نگاهی به این رویدادها ناظران سیاسی را به این سوال ها می رساند که اگر آقای هاشمی آنچنان که شنبه 7/12/89گفت پیرو دستورات و تاکیدات رهبر معظم انقلاب است، پس در بزنگاه های متعدد 20 ماه اخیر و جنگ تمام عیار جبهه متحد دشمنان علیه جمهوری اسلامی(در قالب فتنه) کجا بود؟ و در این مدت که رهبر انقلاب شخصا بارها علیه فتنه آمریکایی-اسرائیلی سال گذشته موضع گیری کردند، آیا آقای هاشمی هیچ تکلیفی در تبعیت از ایشان برای خود ندید؟
***
زماني كه صحبت از منافع شخصي ايشان است، دَم از امام و پيروي از رهبري ميزنند، ولي وقتي كه ...شان از پل گذشت، همه چيز را فراموش ميكنند. اين همه گربه رقصودن بخاطر نزديك شدن به انتخابات هيئت رئيسه مجلس خبرگان است، خوب بعد اين همه مدت ديگه از بچه چندساله تا پيرمرد 70ساله فهميدند كه آيتالله!!! هاشمي رفسنجاني اصلاً دنبال پست و مقام نيست و فقط به دنبال دستور و تكليف است. الحمدالله!
حسين شريعتمداري مدير مسئول روزنامه كيهان در اجلاس روساي واحد جوانان سراسر كشور حزب موتلفه اسلامي با اشاره به تحركات در كشورهاي اسلامي اظهار داشت: امام خميني (ره) در زمان مبارزات عليه رژيم شاهنشاهي اعتقاد داشتند در ايران بايد حكومت اسلامي مستقر شود و در مرحله دوم حكومت اسلامي در كشورهاي اسلامي مستقر شده و در مرحله آخر از قيام در جهان حكومت اسلامي تشكيل شود تا زمينه ظهور حضرت حجت(عج) فراهم شود.
1. آیا هاشمی رفسنجانی سقوط و ریزش کرده است؟ این سؤالی است که جواب آن نیاز به تحلیل و ارزیابی مبسوط دارد و فراتر از این مقال است اما در ارتباط با این مقوله دو نکته بسیار روشن وجود دارد: اولاً در صورت چنین اتفاقی، متأسفانه سقوط هاشمی تجربهای از ریزش در نظام اسلامی را جلو چشم همگان به نمایش خواهد گذاشت که در تاریخ انقلاب بیسابقه بوده و از انحطاط و سقوط منتظری، بنی صدر، شریعتمداری و رجوی عبرت آموزتر و سهمگینتر خواهد بود و تمام شواهد این شدت را نشان میدهد و دوم آنکه خواص دلسوز و خبرگان ملت اگر اراده حفظ او در دایره نظام اسلامی را دارند باید تکلیف و نقشی مکمل رهبر معظم انقلاب را بر عهده بگیرند و ابوذروار، امام خود را در این معرکه یاری کنند. ابوذر، کاری را میکرد که اقتضائات متعدد جایگاه امیر المؤمنین، باعث میشد آن حضرت آن اقدامات را شخصاً و مستقیم انجام نمیداد و عمّارها، ابوذرها و مالک اشترها با اشاره و نگاه حضرت، نظر او را درمییافتند.