نزدیک ترین و میانبرترین راه به سوی خداوند
ياران مهدي موعود نيز با بهرهگيري از نور هدايت و تربيت مولايشان، به مقام محبت و معرفت خداوند راه يافتهاند. آنان به بزم عشق و عاشقي راه يافته و قلوب پاکشان از عشق و محبت الهي سرشار گشته و خداوند، دوستدار و خريدار وجود پاک و نورانيشان گشته است.
خدامحوري در وجود پاک مهدي موعود و ياوران شيدايياش موج ميزند. «خشوع و خاکساري حضرت مهدي (ارواحنافداه) در برابر پروردگار هستي مانند خشوع عقاب در برابر دو بالش ميباشد.»1
با جرات و بدون كمترین تردیدی می توان گفت برای آمریكا و متحدانش- مخصوصا اسرائیل و انگلیس- كه این روزها با خیزش پرخروش ملت های مسلمان منطقه علیه حكام دست نشانده خود روبرو هستند و سخت ترین دوران حیات استكباری خویش را تجربه می كنند، هیچ خبری مسرت بخش تر و هیچ هدیه ای گرانبهاتر از آن نیست كه ملك عبدالله، پادشاه اردن به ایران دعوت شود و جمهوری اسلامی ایران كه انقلابهای كنونی منطقه از آن الگوبرداری شده است، میزبان یكی از وابسته ترین حكام دست نشانده منطقه باشد.
خبر دعوت از پادشاه اردن اگرچه طی چند روز گذشته در برخی از محافل شنیده می شد ولی این دعوت با توجه به شخصیت اسلامی- انقلابی رئیس جمهور محترم و درك و برداشتی كه انتظار میرفت و میرود از شرایط كنونی منطقه داشته باشند، باوركردنی به نظر نمی رسید ولی متاسفانه معلوم شد كه خبر صحت دارد و آنچه هنوز معلوم نیست و با هیچیك از معیارهای اسلامی، انقلابی، ملی و منطقی سازگاری ندارد، انگیزه دولت محترم از این دعوت است. در این باره گفتنی است كه؛
بسم الله الرحمن الرحیم
« اَلحَمدُ وَ شُکرُ لله رَبِّ العَالَمیِن وَالصّلاهُ وَ السَّلامُ عَلَی خَیِر خَلقِه وَ اَشرَفِ بَریَّتِه اَبِی القَاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَی آلهِ الطِّیّبیِنَ الطَّاهِرِین اَلهُدَاتِ اَلمَهدِیِیِن »
وهابیت نه دين است و نه مذهب بلكه فرقه اي است ضاله و خود ساخته که منشعب از مذهب سنی حنبلی مي باشد. علماي اهل سنت و بويژه مذهب حنبلي نيز بارها انزجار خود را با محكوم كردن عملكرد اين گروهك در دويست سال اخير كه سبب جنگها و خونريزي هاي بسياري در بين مسلمانان شده است را اعلام داشته اند.
عبدالوهاب از علمای سنی عربستان است كه وی خود پیرو شیخ الاسلام ابن تيميه بود و با ایدئولوژیهای شيعه و تصوف و... آن زمان به مخالفت برخاست. شیخ محمد عبدالوهاب تنها به حدیث و قرآن اعتقاد داشت و واسطه کردن شخص و بندگان خدا را کفر به خدا و شرک مطلق می دانست.
بعد از مدت ها کش به کش درآخر اخراجی های ۳ چند شب پش در سالن وزارت کشور رونمایی شد
اولین نکته حائز اهمیت برای من این بودش البته بعد از دیدن تصاویر آیا اینجا مراسم مد لباس بود یا مد مو یا مد اندام و یا ........
در ثانی اینجا کنسرته که ملت اینجوری و با این اشتیاق اومدند تو میدون و چطوری جذب شدند!!!
برید ادامه مطلب ببینید تصاویر رو می فهمید . . . . . . .
عصر روز ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بهترین زمان برای رؤیت واقعیت سبزها در تمام سه دههی گذشته بود؛ در آن عصر ولنتاین در خیابانهای مرکزی پایتخت، دخترپسرهایی را میدیدی که دست در دست هم به دنبال رؤیای امریکایی خویش به خیابان آمده بودند و بر ضد جمهوری اسلامی، بزرگترین نابودکنندهی این رؤیا، شعار میدادند.
تظاهرات ۲۵ بهمن آن اندازه از التهاب روزهای انتخابات فاصله داشت که کسی به دنبال رأی ندادهاش نهباشد، آن قدر بیسامان بود که بهفهمی جمعیت به پای خود و تودهوار به خیابان آمده است، و آن اندازه کمتعداد بود که بهدانی با سختترین و سبزترینها طرف هستی؛ آدمهایی که نه مرگ قطعی فتنه و نه حذف تدریجی سران آن، مسألهشان را محو نهمیکرد؛ حالا آنها آخرین تلاشها را میکردند و اصلیترین آرمانها را به زبان میآوردند و ماهیت واقعیشان نمایان بود.
آدمهایی که در آن روز در خیابان بودند خیلی پیش از بهار ۱۳۸۸ شمسی سبز بودند؛ فتنهی سال ۱۳۸۸، تنها، برههیی بود که طی آن تودههای ملحدی که از دهها سال پیش در خط تماس جامعهی ایرانی با اندیشهی مدرن و فرهنگ امریکایی نضج یافته بودند به خیابان آمدند و آشکارا بر حکومت اسلامی و باورهای شیعی طغیان کردند.
با این همه، اعتقاد پررنگ جامعهی ایرانی به اسلام و امتداد سیاسی آن، جمهوری اسلامی، سبزهای لیبرالیست را نیز از همآن ابتداء، مانند سرخهای مارکسیست، دچار کتمان و نفاق کرد، تا خود را قرائت تازهیی از اسلام بخوانند؛ قرائتی که گاه اسلام مدرن نامیده میشد و گاه اسلام سکولار و گاه اسلام غیرسیاسی و گاه اسلام رحمانی، و ما آن را اسلام امریکایی میدانیم.
سبزها امتداد ایرانی جریان امریکاییسازی (Americanization) عالم هستند؛ جریانی که حالا همهی زمین را بلعیده و تنها جزیرهی بیرون مانده از این عفونت سبز ایران اسلامی است. بزرگترین مسألهی سبزها نیز با حکومت اسلامی هماین بیرون نگاه داشتن امریکای جهانگیر (جهانخوار) از جغرافیای این سرزمین و محروم کردن آنها از رؤیای امریکاییشان (American dream) است.
این گونه عصر روز ولنتاین، سبزها نه برای اصلاح جمهوری اسلامی و نه حتي به عزم برقراری جمهوری ایرانی که با آرمان جمهوری دوستپسری در خیابان بودند. ولنتاین اولین مناسبت از ابتدای فتنه بود که واقعاً متعلق به سبزها بود و تناقضی در فراخوان به آن به چشم نهمیخورد؛ نه مانند سبزی که سبز سیادت تبلیغ میشد و بر سر و گردن سگهای دستآموز گره خورد، یا راهپیمایی سکوتی که در آن بر پایگاه بسیج اسلحه کشیدند، یا نماز جمعهیی که با کفش خوانده شد، یا روز قدسی که بطری آب به دست علیه فلسطینیها شعار میدادند.
۲۵ بهمن ۱۳۸۹ سبزها با قوطی مشروب در خیابان بودند تا سرزمین رؤیاهای خویش، امریکا، را از بحران نجات دهند؛ تا ایران فاتح سه دهه صدور انقلابش نباشد و آشوبزدهیی باشد مانند سایرین؛ به این امید که “اوبامای عزیز” اوضاع را در مصر و تونس و لیبی بازگرداند به دورهی بنعلی و مبارک و قذافی، و اوضاع ایران را به دورهی پهلوی؛ به حجاب آزاد و مشروب ارزان و سکس آسان.
مشیت الاهی اما این بود که عصر روز بیست و پنجم بهمن سبزها چون خس و خاشاک جارو شوند و بسیجیهای خامنهیی غروب نهشده بساط جمهوری دوستپسری منافقین سبز را جمع کنند؛ غروب پسرها دخترها را کف خیابان رها کرده بودند و به پسکوچهها گریخته بودند و دخترها آرایششان ابر و باد شده بود از گریستن بر رؤیای امریکایی بر باد رفتهشان …
منبع: رجانيوز/ مهدي فاطمي صدر